جدول جو
جدول جو

معنی کهنه دوز - جستجوی لغت در جدول جو

کهنه دوز
(تَ)
آنکه جامۀ کهنه دوزد و وصله زند. مجازاً، مقلد. کهنه پرست. (کلیات شمس چ فروزانفر ج 7 فرهنگ نوادر لغات) :
چون مرا جمعی خریدار آمدند
کهنه دوزان جمله در کار آمدند.
مولوی.
کهنه دوزان گر بدیشان صبر و حلم
جمله نودوزان شدندی هم به علم.
مولوی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پینه دوز
تصویر پینه دوز
کسی که پیشه اش پینه کردن کفش های پاره و کهنه است، پاره دوز، لاخه دوز، برای مثال گر به غریبی رود از شهر خویش / سختی و محنت نبرد پینه دوز (سعدی - ۱۲۱)، در علم زیست شناسی حشرۀ کوچک سرخ رنگ با چهار بال که دو بال ضخیم آن بر روی دو بال نازک قرار دارد و از شته های درختان تغذیه می کند، کفش دوز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
کسی که در دل از کسی کینه دارد، کینه کش، انتقام گیرنده
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ)
پاره دوز. آنکه کفشهای دریده رادرپی کند. که کفشهای کهنه را اصلاح کند. آنکه بر کفشهای دریده رقعه دوزد. کسی که پارچه بر کفش و جامه و خرقه و امثال آن دوزد. (غیاث). رقعه دوز:
آن پسر پینه دوز شب همه شب تا بروز
بانگ زند چون خروز، ینگی پاپوچ کیمده وار؟
مولوی.
اگر پادشا هست و گر پینه دوز
چو خسبند گردد شب هر دو روز.
سعدی.
گر بغریب رود از ملک (شهر) خویش
محنت و سختی نبرد پنبه دوز.
سعدی.
در دلم از پنبه دوزی بود زخم بیشمار
بخیۀ او زخم پنهان مرا کرد آشکار.
سیفی (از آنندراج).
، قسمی حشرۀ خرد چون نیم کره ای با رنگی سرخ و خالهای سیاه از رشتۀقاب بالان. جانوری خرد که آنرا کفشدوز نیز گویند. کفش دوزک
لغت نامه دهخدا
(کُ نِ دِهْ)
دهی از دهستان دابو است که در بخش مرکزی شهرستان آمل واقع است و 250 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کُ نَ / نِ)
پارچۀ کهنۀ سوخته. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پینه دوز
تصویر پینه دوز
آنکه کفشهای پاره را اصلاح کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کهنه سوز
تصویر کهنه سوز
پارچه کهنه سوخته: بلندش کنید کهنه سوز بیارید روغن عقرب بیارید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاسه دوز
تصویر کاسه دوز
آنکه کاسه های شکسته را بند زند شکست بند زن چینی بند زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
انتقام گیرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پینه دوز
تصویر پینه دوز
پاره دوز، کسی که کفش های کهنه و پاره را می دوزد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پینه دوز
تصویر پینه دوز
حشره کوچکی که بر پشت سرخ رنگ آن خال های سفید دارد، روی درخت زندگی می کند و از شته آن تغذیه می کند. کفش دوزک هم گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
((نِ))
انتقام جو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
حاقدٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
Resentful, Spiteful
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
rancunier
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
обидчивый , злопамятный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
怨恨的 , 恶意的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
ressentido, rancoroso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
بددل , کینہ‌توز
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
ক্ষুব্ধ , বিদ্বেষপূর্ণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
โกรธ , อาฆาต
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
mwenye uchungu, mwenye chuki
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
怨んでいる , 恨み深い
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
כועס , נקמני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
urażony, mściwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
원한을 품은 , 원한이 있는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
dendam
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
नाराज , द्वेषपूर्ण
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
wrokig, wraakzuchtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
rancoroso, vendicativo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
nachtragend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
resentido, rencoroso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کینه توز
تصویر کینه توز
злісний , злопам'ятний
دیکشنری فارسی به اوکراینی